تعبیر خواب

تعبیر خواب درست از کتاب حضرت یوسف و بقیه پیغمبر های الهی

تعبیر خواب

تعبیر خواب درست از کتاب حضرت یوسف و بقیه پیغمبر های الهی

بایگانی

بیوگرافی بهاره رهنما

بیوگرافی بهاره رهنما : در ادامه قصد داریم برای شما دوستان عزیز سایت تعبیر خواب جدید ترین بیوگرافی از بهاره رهنما را برای شما قرار بدهیم در ادامه با ما همراه باشید

 

بیوگرافی کامل بهاره رهنما,بهاره رهنما,

 

 

بهاره رهنما برای اولین بار با یک فیلم اکشن – افعی – به سینما‌ آمد. سپس با همسرش (پیمان قاسم خانی) در فیلم عاشقانه بازی کرد.


او در سال ۱۳۸۰ بازی در یک فیلم کمدی – نان و عشق و موتور هزار – را تجربه کرد که نشان از توانایی او در زمینه فیلمهای کمدی داشت.


اما شاید بازی در فیلم گاوخونی ساخته بهروز افخمی یکی از بهترین فرصتها برای نمایش توانایی هایش باشد.


وی یکی از بازیگران زن ایرانی است که در ۱۰ آذر سال ۱۳۵۲ در هزاوه از توابع استان مرکزی متولد شده.

 

بهاره رهنما لیسانس ادبیات نمایشی و فوق لیسانس حقوق قضایی را از دانشگاه آزاد گرفته است.

 

 

بهاره رهنما جاری(زن برادر شوهر) شقایق دهقان بازیگر سینما و تلویزیون می‌‌باشد. بهاره رهنما از معدود بازیگرهایی است که تحصیلات بالایی در حد دانشگاهی دارد و شاید به همین خاطر در عرصه سینما و تلویزیون کم کار است. رهنما در عرصه نویسندگی نیز فعالیت دارد و همچنین وی از معدود هنرمندانی است که وبلاگ می‌‌نویسد.

 

ازدواج جدید وی 

 

بهاره رهنما در تاریخ 96/6/4 با امیر خسرو عباسی ازدواج کرد. مراسم ازدواج مجدد او جزئیات جالبی داشت. ماشین عروس باو بی ام و شاسی بلند ایکس3 بود! روی کارت عروسی او، شعری از سیمین بهبهانی نوشته شده بود.

 

اولین حضور بهاره رهنما در سینما

 

او برای اولین بار در فیلم افعی حضور پیدا کرد سپس با قام خانی در یک فیلم عاشقانه بازی کرد وی در سال 1380 در یکم فیلم کمدی به نام نان و عشق و موتور حضور پیدا کرد که نشان داد در این زمینه هم خیلی خوب بازی می کند

 

 

بهاره رهنما

 

 

وضعیت اینستاگرام بهاره رهنما

 

وی دارای تیک آبی در صفحه خود می باشدو 11 نفر را در صفحه خود دنبال می کند و 874 تا الان مطلب در صفحه خود گذاشته هست و دارای 4 میلیون 300 هزار نفر فالور می باشد و هر مطلب او در صفحه خودش بالای 150 هزار لایک و سین می شود و کامنت خود را محدود کرده هست وی در زمان کرونا سعی کرده هست که خانم های ایرانی را به چالش هایی مثل آشپزی فرا بخاوندو مدام کلیپ هایی از آشپزی می گذراد که خیلی ها او را دنبال می کنند

برای رفته به صفحه شخصی او : کلیک کنید

امیدواریم از مطالب لذت برده باشید

 

کتاب هایی که بهاره رهنما چاپ کرده هست

 

* چهار چهارشنبه و یک کلاه‌گیس منتشر شده توسط نشر چشمه در تابستان ۱۳۸۸
* مالیخولیای محبوب من
* زن باران
* ماه هفت شب

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ خرداد ۹۹ ، ۰۰:۲۳
alireza rahmani

بیوگرافی بهاره افشاری

 

بیوگرافی افشاری : در ادامه قصد داریم برای شما دوستان عزیز سایت تعبیر خواب جدید ترین بیوگرافی از بهاره افشاری بازیگر خوب سریال ممنوعه را قرار بدهیم در ادامه با ما همراه باشید

بیوگرافی بهاره افشاری و زندگی خصوصی اش و همسرش +عکس های داغ بهاره افشاری

 

بهاره افشاری بازیگر معروف ایرانی است که در زمینه پوشاک فعالیت می‌کند و استایلیست بسیار ماهری نیز به شمار می‌رود. بهاره افشاری زادۀ 14 تیر ماه سال 1363 در شاهرود، بازیگر استفارغ التحصیل لیسانس رشته نقاشی و دیپلم بازیگری است، مدتی کار مونتاژ و عکس میکرد و قبل از بازیگری طراح لباس بودو در حال حاضر کارگردانی نیز میکند.

 

 

بیوگرافی بهاره افشاری و زندگی خصوصی اش و همسرش +عکس های داغ بهاره افشاری

 

شغل پدر بهاره افشاری

 

پدرم تولیدی لباس داشت و من از کودکی به مدلهای لباس و ترکیب رنگ ها علاقمند بودمدوست داشتم طراح لباس شوم از مدرسه سوره در رشته تئاتر دیپلم گرفتم. از سویی روز به روز علاقه ام به طراحی لباس هم بیشتر می شد؛ بنابر این معلم گرفتم و پیگیر این موضوع یعنی صنعت مد، شدم

 

عکس بهاره افشاری

شروع فالیت او در سینما

 

فعالیت هنریش را با یک سریال آغاز کرد که نقش او شیطانی بود در شکل یک زن که وارد یک زندگی شد و زندگی اون هارو از هم پاشوند و این سریال در ماه رمضان پخش شده بود

بهاره افشاری با فیلم سینمایی ناف وارد فیلم های سینمایی شد این فیلم در سال 1381 وارد سینما شد که در سینما هم توسط این فیلم شناخته شد

بعد از این وارد سریال ها و فیلم های سینمایی زیادی شد و معروفیتش چند برابر شد و یکی از بهترین سریال هایی که این اواخر در ان بازی کرده هست ممنوعه بوده که واقعا به شهرت و معروفیت وی افزود

 

جوان ترین طراح لباس 

خانوم افشاری طراح لباسی که مزون داشته و با برگزاری شو های لباس تعداد زیادی از بازیگران را مشتری خود کرده بود به نحوی که درسال ۸۳ مجله چلچراغ در گفتگو ای وی را جوان‌ترین طراح لباس ایران معرفی میکند

 

بیوگرافی بهاره افشاری و زندگی خصوصی اش و همسرش +عکس های داغ بهاره افشاری

 

دلیل شهرت بهاره افشاری

 

او با دعوت کیانوش عیاری کارگردان در سریال روزگار غریب سال 81 نخستین تجربه خوشایند خودرا در بازیگری کسب کرد، سپس حضورش در مجموعه او یک فرشته بود سال 84 چهره اش رابه شهرت رسانداو در مجموعه فاصله ها سال 89 هم خوش درخشید.

 

شغل اصلی بهاره افشاری چیست

 

افشاری در حال حاضر به همراه تنها برادرش یک شرکت طراحی دارندمدیر بخش طراحی لباس را خودش بر عهده دارد که البته بخاطر مشغله کاری دیگر مثل سابق نمی تواند کار طراحی انجام دهد و بیشتر کارهای معماری در شرکت انجام می شود در این شرکت کاری گرافیک ، معماری و طراحی صنعتی انجام میشودبهار افشاری ، برادرش بابک و صبا سهیلی هیئت مدیره شرکت هستند.

 

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ خرداد ۹۹ ، ۲۰:۵۱
alireza rahmani

کفش دخترانه اسپورت

 

کفش دخترانه اسپورت : در ادامه به روز ترین کفش های دخترانه را مشاهده کنید ما همیشه در تلاشیم جدید ترین مدل های روز رو برای شما بزاریم

 

کفش دخترانه برند ترک هر آنچه که باید بدانید | فروشگاه پوشاک همه چی ...

 

 

کفش اسپرت مشکی دخترانه 99 | ساتیشو

 

جدید ترین کفش های روز در سال نو

 

 

ست کیف و کفش دخترانه 2020 - ژاویز

 

 

 

انواع کفش اسپرت دخترانه جدید ویژه سال 2020 - منگومگ

کفش تخت صاف زنانه چرمی اسپرت مدلدار جدید 2020 با رنگ مشکی و کرم ...

 

 

جدید ترین کفش های لوس در سال 99

 

آلبومی با 50 عکس از کیف کفش ست جدید دخترانه و زنانه 2020 - 99 ...

 

مدل کفش مجلسی ۲۰۲۰ | کالکشنی خاص و جذاب از کفشهای مجلسی ۹۸

 

65 عکس از مدل کفش مجلسی جدید زنانه 2020 – 99

 

کفش دخترانه

 

کفش های دخترانه

 

جدید ترین کفش های شیک 

 

 

کفش دخترانه سال 2020

 

کفش های زیبا

 

امید واریم از مطالب لذت برده باشید

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ خرداد ۹۹ ، ۱۹:۱۹
alireza rahmani

مدل مو پسرانه

 

مدل مو پسرانه : در ادامه به روز ترین مدل مو های پسران ایرانی را مشاهده کنید

 

مدل مو بچه گانه پسرانه | ۲۴ مدل مو شیک و با نمک برای پسر بچه ها ...

 

 

مدل مو پسرانه و مردانه جدید و فشن • مجله تصویر زندگی

 

مدل موی پسرانه 98 با جدیدترین متدهای کوتاهی مو | خواندنی ها

 

 

 

مدل مو مردانه و پسرانه کوتاه | موی خامه ای ، جدید و ساده مردانه ...

 

 

مدل موهای جذاب و ترند مردانه + راهنمای انتخاب مدل مو 2019

 

 

جدیدترین ژورنال مدل موی مردانه و پسرانه

 

 

 

جدیدترین مدل مو مردانه 2019 + تصویر

 

جدیدترین مدل مو پسرانه

 

 

جدیدترین مدل موهای مردانه با تکنیک سایه زنی یا فیدینگ – کاریزما ...

 

مدل مو انگلیسی پسرانه + مدل موی مردانه کوتاه 2018

 

مدل مو

 

مدل مو

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ خرداد ۹۹ ، ۱۴:۰۱
alireza rahmani

عکس گربه پرشین

 

عکس گربه پرشین : در ادامه به روز ترین عکس هارو از گربه هایی با نژاد های خوب را مشاهده کنید

 

گربه باهوشی که عکس سلفی می گیرد

 

عکس گربه های ملوس و پشمالو - بی کلک

 

 

 

عکس/ گربه دو سر

 

 

دسته اول سایت خبری و تفریحی

 

عکس های دیدنی گربه های ناز و ملوس – فان برتر

 

 

 

عکس گربه های ناز و ملوس, گربه های پشمالو و بامزه

 

 

 

عکس گربه چاق و کپلی

 

گالری زیبا از عکس گربه ملوس کوچولو و شیطون

 

 

 

الینا | عکس گربه

 

 

پرشین پت > > گالری عکس های بامزه از گربه های ناز نازی

 

 

عکس گربه ملوس؛ تصاویری از گربه‌های دوست داشتنی و بامزه - آرمانین

 

 

 

عکس گربه بامزه

 

 

تصاویری از گربه های ملوس و بامزه دنیا (+عکس)

 

 

عکس گربه های زیبا، ناز و خوشگل

 

 

 

عکس گربه ملوس؛ تصاویری از گربه‌های دوست داشتنی و بامزه | ستاره

 

 

عکس گربه - ناز - پشمالو - با نمک - خوشگل | عکس عاشقانه | گالری عکس ...

 

عکس گربه روی سینک ظرفشویی | مجله اینترنتی ربسونا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ خرداد ۹۹ ، ۲۲:۵۰
alireza rahmani

جالب ترین لباس های دخترانه باحال در سال 2020

 

لباس های دخترانه شیک : در ادامه اسمی ترین لباس های باحال دخترانه را مشاهده کنید

 

10 ست پیشنهادی برای دختران اسپرت پوش - مجله اینترنتی مــد

 

 

 

مدل لباس بچه گانه دخترانه جدید و شیک 99 و 2020 ❤️❤️

 

 

مشخصات، قیمت و خرید ست لباس دخترانه دکو اسپرت مدل 530-51 | دیجی‌کالا

 

 

 

مدل لباس بچه گانه دخترانه جدید و زیبا برای دختر بچه های شیک پوش ...

 

مدل لباس مجلسی اسپرت دخترانه بسیار زیبا برای جذابیت بیشتر در جوانی

 

 

جدیدترین مدل لباس اسپرت دخترانه

 

 

 

مجموعه 4- مدل های لباس دخترانه اسپرت - شیک دوز

 

 

مدل لباس دخترانه اسپرت فشن (2)

 

 

 

لباس دخترانه جدید - لباس دخترانه شیک - لباس مجلسی دخترانه - لباس ...

مدل های جدید ست لباس زنانه اسپرت 2020 | ساتیشو

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ خرداد ۹۹ ، ۱۴:۰۶
alireza rahmani

جدید ترین و به روز ترین مانتو های خوب ایرانی در سال 2020

 

مانتو های شیک : با ما ره روز باشید تا جدید ترین مانتو های سال را مشاهده کنید

 

عکس مدل مانتو جدید زنانه و دخترانه

 

 

 

 

 

 

 

80 مدل مانتو جدید شیک، مجلسی، اداری، آستین دار، جلو باز | آریسته

 

 

 

 

جدیدترین مدل مانتو زنانه ۲۰۱۹ و دخترانه با شیک ترین طرح ها

 

 

گالری مدل مانتو و پالتو زمستانی

 

 

 

 

70 مدل مانتو 2020 شیک و زیبای زنانه و دخترانه (مدل مانتو عید 99)

60 مدل مانتو بلند 2019 بی نهایت زیبا و شیک با طرحهای جدید

 

 

 

مدل مانتو مجلسی ۲۰۱۸ برای علاقه مندان به مانتوهای جدید کوتاه و بلند

 

چطور مدل مانتو زنانه جدیدی انتخاب کنیم؟

 

 

 

 

42 مدل مانتو ترکیه ای ژورنالی 2019 از نیو کالکشن جدید ترک

 

 

جدیدترین مدل مانتوهای بهاری 99 | مدل مانتو بهاری زنانه بلند

 

 

 

مدل مانتو" | شیک ترین مانتوهای زنانه | جدیدترین "مانتوهای سفید و ...

 

 

 

80 مدل مانتو جدید شیک، مجلسی، اداری، آستین دار، جلو باز | آریسته

 

مانتو بافت 97 | جدیدترین مدل مانتو بافت پاییزه 2018 - 97

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ خرداد ۹۹ ، ۱۷:۱۹
alireza rahmani

شیک ترین عکس های عاشقانه سال 2020

 

عکس عاشقانه : با ما در ادامه همراه باشید تا جدید ترین عکس های عاشقانه رو برای شما قرار دهیم

 

چندین عکس پروفایل عاشقانه لاکچری و زیبا

 

 

جدیدترین عکس نوشته های احساسی و رمانتیک برای همسر و مخاطب خاص۲۰۲۰ ...

 

 

عکس نوشته عاشقانه دونفره ناب 98 in 2020 (With images) | Persian ...

 

 

متن و عکس عاشقانه خاص | عکس نوشته های عاشقانه زیبا (2020) - ترجمه ...

 

عکس عاشقانه دخترانه در سال 2020 :: مدروز

 

زیباترین عکس پروفایل های عاشقانه دخترانه و پسرانه 99 و 2020

 

 

عکس نوشته عاشقانه (عکس پروفایل عاشقانه متن دار) | اسپیس

 

 

عکس پروفایل عاشقانه کارتونی 2020 ❤️❤️کول دانلود

 

عکس نوشته های پروفایل پسرانه غمگین ، خاص ، شیک و خفن

 

عکس پروفایل عاشقانه جدید 99 و 2020 + متن های عاشقانه زیبای 1399 ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ خرداد ۹۹ ، ۱۸:۰۹
alireza rahmani

 

جدید ترین سلفی مهناز افشار با دخترش

 

بیوگرافی جدید مهناز افشار بازیگری را با مجموعهٔ تلویزیونی گمشده در سال ۱۳۷۷ آغاز کرد و پس از آن با بازی در فیلم سینمایی دوستان به کارگردانی علی شاه‌حاتمی در سال ۱۳۷۷ به سینما راه یافت و با بازی در فیلم سینمایی شور عشق به کارگردانی نادر مقدس در سال ۱۳۷۹ شناخته شد. شباهت مهناز افشار به گوگوش در به شهرت رسیدنش و توجه رسانه‌ها به او در آغاز کارش تأثیرگذار بود. مهناز افشار در دهه ۱۳۸۰ از چهره‌های سینمای تجاری ایران شد و در سال‌های پایانی این دهه با بازی در فیلم‌های کارگردانان متفاوت سعی کرد تصویر شناخته‌شده‌اش را تغییر دهد؛ تلاشی که به دریافت چندین جایزه و تقدیرنامه از سوی منتقدان و جشنواره‌های معتبر داخلی انجامید. مهناز افشار، در سال ۱۳۹۳ در یکی از نقش‌های اصلی در فیلم سینمایی معلم به کارگردانی ناصر سعیداف، کارگردان سرشناس تاجیکستان، بازی کرد.

مهناز افشار
در آبان ۱۳۹۱ کنسرت خیرخواهانه روزبه نعمت‌اللهی به تهیه‌کنندگی مهناز افشار در مرکز همایش‌های برج میلاد برای کمک به زلزله‌زدگان آذربایجان برگزار شد. در این مراسم تعدادی از سینماگران و بازیگران و همچنین ورزشکاران حضور داشتند. روزبه نعمت‌اللهی خوانندهٔ موسیقی پاپ در این مراسم، که «داروگ» نام گرفته بود قطعات «ای وطن»، «تویی نیازم»، «اگر یه روز بیای سراغم»، «تازه‌ترین زخم دلم»، «بازآمده‌ام»، «گل یاس»، «نفس کشیدن سخته» و «خلیج‌فارس» و «خاک وطنم» را اجرا کرد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ خرداد ۹۹ ، ۱۵:۵۴
alireza rahmani

داستان قصه ی شیر و آدمیزاد

 

داستان کودکانه کوتاه : یکی بود یکی نبود ، غیر از خدا هیچکس نبود.
یک روز شیر در میدان جنگل نشسته بود و بازی کردن بچه هایش را تماشا می کرد که ناگهان جمعی از میمونها و شغالها در حال فرار به آنجا رسیدند. شیر پرسید: « چه خبر است؟» گفتند: « هیچی، یک آدمیزاد به طرف جنگل می آمد و ما ترسیدیم.»


شیر با خود فکر کرد که لابد آدمیزاد یک حیوان خیلی بزرگ است و می دانست که خودش زورش به هر کسی می رسد. برای دلداری دادن به حیوانات جواب داد:


« آدمیزاد که ترس ندارد.»


گفتند: « بله، درست است، ترس ندارد، یعنی ترس چیز بدی است، ولی آخر شما تا حالا با آدم جماعت طرف نشده اید، آدمیزاد خیلی وحشتناک است و زورش از همه بیشتر است.»


شیر قهقه خندید و گفت: « خیالتان راحت باشد، آدم که هیچی، اگر غول هم باشد تا من اینجا هستم از هیچ چیز ترس نداشته باشید.»


اما شیر هرگز از جنگل بیرون نیامده بود و هرگز در عمر خود آدم ندیده بود. فکر کرد اگر از میمون ها و شغال ها ببرسد آدم چییست به او می خندند و آبرویش می رود. حرفی نزد و با خود گفت فردا می روم آنقدر می گردم تا این آدمیزاد را پیدا کنم و لاشه اش را بیاورم اینجا بیندازم تا ترس حیوانات از میان برود. شیر فردا صبح تنهایی راه صحرا را پیش گرفت و آمد و آمد تا از دور یک فیل را دید. با خود گفت اینکه می گویند آدمیزاد وحشتناک است باید یک چنین چیزی باشد. حتماً این هیکل بزرگ آدمیزاد است.

پیش رفت و به فیل گفت: « ببینم، آدم تویی؟ »


فیل گفت: « نه بابا، من فیلم، من خودم از دست آدمیزاد به تنگ آمده ام. آدمیزاد می آید ما فیلها را می گیرد روی پشت ما تخت می بندد و بر آن سوار می شود و با چکش توی سرما می زند. بعد هم زنجیر به پای ما می بندد و یا دندان ما را می شکند و هزار جور بلا بر سرما می آورد. من کجا آدم کجا.»


شیر گفت: « بسیار خوب، خودم می دانستم ولی می خواستم ببینم یک وقت خیال به سرت نزند که اسم آدم روی خودت بگذاری.»


فیل گفت: « اختیار دارید جناب شیر، ما غلط می کنیم که اسم آدم روی خودمان بگذاریم.»


شیر گفت: « خیلی خوب، پر حرفی نکن برو پی کارت.» و همچنان رفت تا رسید به یک شتر قوی هیکل و گفت ممکن است آدم این باشد. او را صدا زد و گفت: « صبر کن ببینم، تو آدمی؟»
شتر گفت: خدا نصیحت نکند که من مثل آدم باشم. من شترم، خار می خورم و بار می برم و خودم اسیر و ذلیل دست آدمها هستم. اینها می آیند صد من بار روی دوشم می گذارند و تشنه و گرسنه توی بیابانهای بی آب و علف می گردانند بعد هم دست و پای ما را می بندند که فرار نکنیم. آدمیزاد شیر ما را می خورد، پشم ما را می چیند و با آن عبا و قبا درست از جان ما هم بر نمی دارد، حتی گوشت ما را هم می خورد.»


شیر گفت: « بسیار خوب، من خودم می دانستم . می خواستم ببینم یک وقت هوس نکنی اسم آدم روی خودت بگذاری و میمونها و شغالها را بترسانی.»


شتر گفت: « ما غلط می کنیم. من آزارم به هیچ کس نمی رسد و اگر یک میمون یا شغال هم افسارم را بکشد همراهش می روم. من حیوان زحمت کشی هستم و ...»


شیر گفت: « خیلی خوب، پر حرفی نکن برو پی کارت.» و همچنان رفت تا رسید به یک گاو. با خود گفت این حیوان با این شاخهایش حتماً آدمیزاد است. پیش رفت و از او پرسید: « تو از خانواده آدمیزادی؟»  

قصه ی شیر وآدمیزاد,قصه کودکانه,قصه

 گاو گفت: « نخیر قربان، آدم که شاخ ندارد. من گاوم که از دست آدمیزاد دارم بیچاره می شوم و نمی دانم شکایت به کجا برم. آدمیزاد ماها را می گیرد، شبها در طویله می بندد و روزها به کشتزار می برد و ما مجبوریم زمین شخم کنیم و گندم خرد کنیم و چرخ دکان عصاری را بچرخانیم آن وقت شیر هم بدهیم و آخرش هم ما را می کشند و گوشت ما را می خورند.»


شیر گفت: « بله، خودم، می دانستم. گفتم یک وقت هوس نکنی اسم آدم روی خودت بگذاری و حیوانات کوچکتر را بترسانی، این میمونها و شغالها سواد ندارند و از آدم می ترسند.»


گاو گفت: « نه خیر قربان، موضوع این است که من با این شاخ...»
شیر گفت: « خیلی خوب، پر حرفی نکن برو پی کارت.»


شیر با خود گفت: « پس معلوم شد آدمیزاد شاخ ندارد و تا اینجا یک چیزی بر معلوماتمان افزوده شد.» و همچنان رفت تا رسید به یک خر که داشت چهار نعل توی بیابان می دوید و فریاد می کشید. شیر با خود گفت این حیوان با این صدای نکره اش و با این دویدن و شادی کردنش حتماً همان چیزی است که من دنبالش می گردم. خر را صدا زد و گفت:« آهای، ببینم، تویی که می گویند آدم شده ای؟»


خر گفت: « نه والله، من آدم بشو نیستم. من خودم بیچاره شده آدمیزاد هستم. و هم اینک از دست آدمها فرار کرده ام. آنها خیلی وحشتنا کند و همینکه دستشان به یک حیوان بند شد دیگر او را آسوده نمی گذارند. آنها ما را می گیرند بار بر پشت ما می گذارند. آنها ما را می گیرند دراز گوش و مسخره هم می کنند و می گویند تا خر هست پیاده نباید رفت. آدمها آنقدر بی رحم و مردم آزارند که حتی شاعر خودشان هم گفته:


گاوان و خران باردار
به ز آدمیان مردم آزار


شیر گفت: « بسیار خوب، خودم می دانستم که تو درازگوشی اما من دارم می روم ببینم آدمها حرف حسابی شان چیست؟»


خر گفت: « ولی قربان، باید مواظب خودتان...»


شیر گفت: « خیلی خوب، پر حرفی نکن برو پی کارت. من می دانم که چکار باید بکنم.»
اما شیر فکر می کرد خیلی عجیب است این آدمیزاد که همه از او حساب می برند، یعنی دیگر حیوانی بزرگتر از فیل و شتر و گاو و خر هم هست؟ قدری پیش رفت و رسید به یک اسب که به درختی بسته شده بود و داشت از تو بره جو می خورد. شیر پیش رفت و گفت:« تو کی هستی؟ من دنبال آدم می گردم.»


اسب گفت: « هیس، آهسته تر حرف بزن که آدم می شنود. آدم خیلی خطرناک است، فقط شاید تو بتوانی انتقام ما را از آدمها بگیری. آدمها ما را می گیرند افسار و دهنه می زنند و ما را به جنگ می برند، به شکار می برند، سوارمان می شوند و به دوندگی وا می دارند و پدرمان را در می آورند. ببین چه جوری مرا به این درخت بسته اند.»


شیر گفت: « تقصیر خودت است، دندان داری افسارت را پاره کن و برو، صحرا به این بزرگی، جنگل به آن بزرگی.»


اسب گفت: « بله، صحیح است، چه عرض کنم، در صحرا و جنگل هم شیر و گرگ و پلنگ حرف زدی، حیف که کار مهمتری دارم وگرنه می دانستم با تو چه کنم، ولی امروز می خواهم انتقام همه حیوانات را از آدمیزاد بگیرم.»


شیر قدری دیگر راه رفت و رسید به یک مزرعه و دید مردی دارد چوبهای درخت را بهم می بندد و یک پسر بچه هم به او کمک می کند و شاخه ها را دسته بندی می کند.


شیر با خود گفت: ظاهراً این بی بته ها هم آدمیزاد نیستند ولی حالا پرسیدنش ضرری ندارد. پرسش کلید دانش است. پیش رفت و از مرد کارگر پرسید: « آدمیزاد تویی؟»


مرد کارگر ترسید و گفت: « بله خودمم جناب آقای شیر، من همیشه احوال سلامتی شما را از همه می پرسم.»


شیر گفت: « خیلی خوب، ولی من آمده ام ببینم تویی که حیوانات را اذیت می کنی و همه از تو می ترسند؟»


مرد گفت: « اختیار دارید جناب آقای شیر، من واذیت؟ کسی همچو حرفی به شما زده ؟ اگر کسی از ما بترسد خودش ترسو است وگرنه من خودم چاکر همه حیوانات هم هستم. من برای آنها خدمت می کنم، اصلا کار ما خدمتگزاری است منتها مردم بی انصافند و قدر آدم را نمی دانند. شما چرا باید حرف مردم را باور کنید، از شما خیلی بعید است، شما سرور همه هستید و باید خیلی هوشیار باشید.»


شیر گفت: « من دیدم فیل و گاو و خر و شتر و اسب همه از دست تو شکایت دارند، میمونها و شغالها از تو می ترسند و همه می گویند آدمیزاد ما را بیچاره کرده.» مرد گفت: « به جان عزیز خودتان باور کنید که خلاف به عرض شما رسانده اند. همان فیل با اینکه حیوان تنه گنده بی خاصیتی است باید شرمنده محبت من باشد. ما این حیوان وحشی بیابانی را به شهر می آوریم و با مردم آشنا می کنیم، به او علف می دهیم، او را در باغ وحش پذیرایی می کنیم. همان شتر را مانگاهداری می کنیم، خوراک می دهیم، برایش خانه درست می کنیم. چه فایده دارد که پشمش بلند شود، ما با پشم شتر برای برهنگان لباس تهیه می کنیم. اسب را ما زین ولگام زرین و سیمین برایش می سازیم و مثل عروس زینت می کنیم. بعد هم ما زورکی از کسی کار نمی کشیم. گاو و خر را می بریم توی بیابان ول می کنیم ولی خودشان راست می آیند می روند توی طویله. آخر اگر کسی راضی نباشد خودش چرا بر می گردد؟ شما حرف آنها را در تنهایی شنیده اید و می گویند کسی که تنها پیش قاضی برود خوشحال می شود. آنها که حالا اینجا نیستند ولی اگر می خواهید یک اسب اینجا هست بیاورم آزادش کنم اگر حاضر شد به جنگل برود هر چه شما بگویید درست است. ملاحظه بفرمایید ما هیچ وقت روی شیر و پلنگ بار نمی گذاریم. چونکه خودشان راضی نیستند. ما زوری نداریم که به کسی بگوییم، اصلا شما می توانید باور کنید که من با این تن ضعیف بتوانم فیل را اذیت کنم؟ من که به یک مشت او هم بند نیستم.» 

قصه ی شیر وآدمیزاد,قصه کودکانه,قصه

شیر گفت: « بله، مثل اینکه حرفهای خوبی بلدی بزنی.»
مرد گفت: « حرف خوب که دلیل نیست ولی ما کارهایمان خوب است. باور کنید هر کاری که از دستمان برآید برای مردم می کنیم. حتی درست همین امروز به فکر افتاده بودم که بیایم خدمت شما و پیشنهاد کنم که برای شما یک خانه بسازم، آخر شما سرور حیوانات هستید و خیلی حق به گردن ما دارید.»


شیر پرسید: « خانه چطور چیزیست؟»
مرد گفت: « اگر اجازه می دهید همین الان درست می کنم تا ملاحظه بفرمایید که ما مردم چقدر مردم خوش قلبی هستیم. شما چند دقیقه زیر سایه درخت استراحت بفرمایید.» مرد شاگردش را صدا زد و گفت: پسر آن تخته ها و آن چکش و میخ را بیاور.


پسرک اسباب نجاری را حاضر کرد و مرد فوری یک قفس بزرگ سرهم کرد و به شیر گفت: « بفرمایید. این یک خانه است. فایده اش این است که اگر بخواهید هیچ کس مزاحم شما نشود می روید توی آن و درش را می بندید و راحت می خوابید. یا بچه هایتان را در آن نگهداری می کنید و وقتی در این خانه هستید باران روی سرتان نمی ریزد و آفتاب روی سرتان نمی تابد و اگر یک سنگ از کوه بیفتد روی شما نمی غلطد و اگر باد بیاید و یک درخت بشکند روی سقف خانه ها زندگی می کنیم و برای شما که سالار و سرور حیوانات هستید داشتن خانه خیلی واجب است. البته همه جور خانه می شود ساخت، کوچک و بزرگ. حالا بفرمایید توی خانه ببینم درست اندازه شما هست؟»


شیر هر چه فکر کرد دید آدمیزاد به نظرش چیز وحشتناکی نیست و خیلی هم مهربان است. این بود که بی ترس و واهمه رفت توی قفس و مرد نجار فوری در قفس را بست و گفت « تشریف داشته باشید تا هنر آدمیزا را به شما نشان بدهم.» مرد آهسته به شاگردش دستور داد« پشت دیوار قدری آتش روشن کن و آفتابه را بیاور.» بعد خودش آمد پای قفس و باشیر صحبت کرد و گفت: « بله. اینکه می گویند آدمیزاد فلان است و بهمان است مال این است که هیکل آدمیزاد خیلی نازک نارنجی است اما مغز آدمیزاد بهتر از همه حیوانات کار می کند. شما آدمیزاد را خیلی دست کم گرفته اید که از توی جنگل راه می افتید می آیید پوست از کله اش بکند، آدمیزاد صد جور چیزها اختراع کرده که برای خودش فایده دارد و برای بدخواهش ضرر دارد. البته ما چنگ و دندان شما خیلی خطرناکتر است و اگر همه حیوانات از ما می ترسند برای همین چیزهاست. حالا من با یک آفتابه کوچک بی قابلیت چنان بلایی بر سرت بیاورم که تا عمر داری فراموش نکنی و دیگر درصدد انتقام جویی برنیایی.» بعد صدایش را بلند کرد و گفت:


پسر، آفتابه را ببار.»
مرد آفتابه آب جوش را گرفت و بالای سر قفس شروع کرد به ریختن آب جوش روی سر و تن شیر.
شیر فریاد می کرد و برای نجات خود تلاش می کرد ولی هر چه زور می زد صندوق محکم بود. عاقبت بعد از اینکه همه جای بدن شیر از آب جوش سوخت و پوستش تاول زد و کار به جان رسید گفت:« بله، من می توانم تو را در این قفس نگاه دارم، می توانم تو را نفله کنم، می توانم پوست از تنت بکنم اما نمی کنم تا به جنگل خبر ببری و حیوانات نخواسته باشند با آدمها زور آزمایی کنند. خودم هم برایت در قفس را باز می کنم، اما اگر قصد بدجنسی داشته باشی صدجور دیگر هم اسباب دارم که از آفتابه بدتر است و آن وقت دیگر خونت به گردن خودت است.
مرد در قفس را باز کرد و شیر از ترسش پا به فرار گذاشت و دیگر پشت سرش را هم نگاه نکرد. رفت توی جنگل و از سوزش تن و بدنش ناله می کرد. دوسه تا شیر که در جنگل بودند او را دیدند و پرسیدند: « چه شده، چرا اینطور شدی؟»


شیر قصه را تعریف کرد و گفت: « اینها همه از دست آدمیزاد به سرم آمد.» شیرها گفتند: « تو بیخود با آدمیزاد حرف زدی و از او فریب خوردی. بایستی از او انتقام بگیریم. آدمیزاد تو را تنها گیر آورده، با دشمن نباید تنها روبرو شد، اگر با هم بودیم اینطور نمی شد.


گفت: « پس برویم.»
سه شیر تازه نفس جلو و شیر سوخته از دنبال دوان دوان آمدند تا به مزرعه رسیدند. مرد نجار خودش به خانه رفته بود و شاگردش مشغول جمع کردن ابزار کار بود که شیرها سر رسیدند. پسرک موضوع را فهمید و دید وضع خطرناک است. فوری از یک درخت بالا رفت و روی شاخه درخت نشست.


شیرها وقتی پای درخت رسیدند گفتند حالا چکنیم. شیر سوخته گفت: « من که از آدم می ترسم. من پای درخت می ایستم شماها پا بر دوش من بگذارید، روی هم سوار شوید و او را بکشید پایین تا با هم به حسابش برسیم.»


گفتند: « یاالله». شیر سوخته پای درخت ایستاد و شیرهای دیگر روی سرهم سوار شدند و درخت کوتاه بود. شاگرد نجار دید نزدیک است که شیرها به او برسند و هیچ راه فراری ندارد. ناگهان فکری به خاطرش رسید و به یاد حرف استادش افتاد و فریاد کرد: « پسر، آفتابه را بیار.»
شیرها دنبال او دویدند و گفتند: « چرا در رفتی؟ نزدیک بود بگیریمش.»


شیر گفت: چیزی که من می دانم شما نمی دانید. من تمام اسرار آدمیزاد را می دانم و همینکه گفت « آفتابه را بیار» دیگر کار تمام است. این بدبختی هم که بر سر من آمد مال این بود که ما نمی توانیم آفتابه بسازیم. آدمها داناتر از ما هستند و کسی که داناتر است به هر حال زورش بیشتر است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ خرداد ۹۹ ، ۱۵:۲۹
alireza rahmani